بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم

دو شنبه 2 تير 1393
ن : علی

خلاصه کتاب

باسلام

اعترافمیکنمبندهباخواندن تعداد زیادی کتاب و شرکت دردورههای آموزشی زیاد ،هنوزنتوانستهام درصدکمی،فقطدرصدکمی از دانستههایم رادر زندگی به کاربندم.!

بعنوانمثال منچندین کتاب درموردخلاصه نویسی ویادداشتبرداریخواندهام،

ولی الآنکهپایعملبهمیانآمده،فکرمیکنمراحتورواننمیتوانمخلاصهاینکتابخوب

نودصفحهایرابنویسم.

بههرحالسعیخودمرامیکنم.!

                                               *****خلاصه کتاب خوب" عملی کردن دانسته ها "   *****             

ایرادی که در سیستم آموزشی فعلی به چشم می آید اینستکه ، آنچه می آموزیم به ندرت مورد استفاده قرار می گیرد ، شاید خلاء میان دانش و عمل عریض تر از خلاء میان جهل و دانش باشد.

واضح است که تغییر آسان نیست ، به ویژه تغییر در رفتار یک شخص .!

وقتی شما از دانستن چیزی به سوی عملی کردن آن چیز پیش میروید ، سه مرحله تغییر وجود دارد .

اولین مرحله تغییر در دانستن است ، این مرحله برای مردم ، آسان ترین و کوتاه ترین زمان تغییر است. تنها کاری که باید کرد این است که کتاب جدیدی بخوانید ، به برنامه رادیویی یا سی دی های جدید گوش فرا دهید یا به سمینار آموزشی خوب بروید. بنابراین  این مرحله بسیار جذاب است.

به هر حال به این مسئله می رسیم که چرا مردم به دانسته هایشان عمل نمی کنند؟ زیرا آموختن چیزهای جدید به مراتب سرگرم کننده تر و خوشایندتر از تلاش برای پیاده کردن آنهاست . در نتیجه پر از اطلاعات تلمبار شده میشویم ودر حال غرق شدن در دریای اطلاعات هستیم .

اما بر خلاف ماهی ، ما نمی توانیم بسادگی آنچه را که لازم داریم دستچین و از آب بگیریم و بقیه را رها کنیم.

                  پس راه حل چیست ؟   جواب این است  :  تکرار ، تکرار ، تکرار .

باید انرژی مان را معطوف تعداد محدودی بکنیم ، نه یک عالمه موضوع .!

بنابراین کلید غلبه بر اولین عاملی که مردم به دانسته هایشان عمل نمی کنند (انباشتگی اطلاعات) به کار بستن فلسفه کمتر اما دائمی یاد گرفتن است. بر چیزهای اندک تمرکز کنید و بارها وبارها تکرارش نمایید. تمرکز ، تمرکز.

مرحله دیگر ، تغییر نگرش است . نگرش یک ذره اطلاعاتی است که به آن احساس داده باشند. این حالت وقتی پیش می آید که شما نسبت به چیزی که می شناسید احساس شدیدا" مثبت یا منفی بکنید.

تفکر منفی موجب میشود :

  • * فقط بخش کوچکی از آنچه می شنویم یا می بینیم را فرا گیریم و مورد استفاده قرار دهیم.
  • * فقط به بخش کوچکی از آنچه قادر به بدست آوردنش هستیم ، دست یابیم.
  • * به هر چه داریم یا به ما می دهند راضی باشیم و دنبال بیشتر نرویم.

نگرش ها سخت تر از اطلاعات و دانش تغییر می کنند ، زیرا شما می توانید بگویید : " می فهمم چه می گویی ، اما ..."   به همین دلیل است که باید حتما" از  شر تفکرات بد بینانه خلاص شوید.

با یک نگرش باز و بی تعصب و مثبت شما  قادرخواهید بود به فاصله میان دانش و عمل فایق آیید .

و سومین مرحله تغییر (دشوارترین مرحله ) : داشتن یک برنامه منسجم و محکم برای پیگیری و بکار بستن آموخته ها. پس از فراگرفتن یک شیوه جدید اگر بلافاصله پیگیری صورت نگیرد ، انسان به عادت قدیمی خود باز میگردد. پس هر چه زود تر مهارت آموخته شده را به کار بندیم احتمال استادی و تبحر در آن برایمان بیشتر خواهد شد.

سه نکته اساسی برای یک برنامه پیگیری موثر وجود دارد :  سازمانبندی ، حمایت و مسولیت پذیری

هر آدمی که به پیشرفت ها یا دستاوردهای غیر معمولی دست یافته است، به هر شکل که شده ، توانایی تمرکز بر هدفی را با قدرتی شبیه به لیزر داشته و تا دستیابی به هدف بر حرف خود ایستاده است.

                                                                                                              با احترام                                                

                                                                                         

 



:: برچسب‌ها: دانسته ها, کتاب, کتاب خوب,


سه شنبه 19 فروردين 1393
ن : علی

فكر محدود بشر

 

 

        چون فكر بشر محدود است و خودش نميتواند در مورد زندگي به يك نتيجه قطعي

 

 برسد ، بدنبال حرفهايي از ديگران ميگردد تا شايد انسان ديگري حرف آخر را زده باشد . . .

تابعد...



:: برچسب‌ها: فکر, بشر, حرف آخر,


سه شنبه 19 فروردين 1393
ن : علی

عشق

عشق

دربزم پاک بازان جز مهر وجز وفا نیست

درکیش اهل عرفان جز صلح وجز صفا نیست

گرعشق نبودي ، سخن عشق نبودي

چندين سخن نغز كه گفتي كه شنيدي

از نظر من رسيدن به يك جايگاه عرفاني و معنوي هيچ ربطي به تحصيلات دانشگاهي و كلاسيك ندارد . بنده كه هنوز خودم را ابتداي كار ميبينم  .

آخرين كتابي كه خوندم نامش " درباره عشق " بود ، آقاي دكتر سيد مهدي ثريا ترجمه كرده اند ، بسيار جالب بود ، مترجم برداشت حضرت مولانا را از عشق مينويسد .

در نگنجد عشق در گفت وشنيد

عشق دريايي است عمقش ناپديد

 

هر چه گويم عشق را شرح و بيان

چون به عشق آيم خجل گردم از آن

 

چون قلم اندر نوشتن ميشتا فت

چون به عشق آمد قلم برخود شكافت

و اشعار زير از نويسنده است :

عشق كارش هست با هم آوري

پرورش دادن يكي آن ديگري

 

عاشقان گل همه گلپرورند

زحمت گلپروري بر جان خرند

 

هر كه را عشق كبوتر در سراست

نيك بنگر او كبوتر پرور است

 

عاشقان راستين مادر وشند

مادران در عشق كودك بي غشند

 

پرورش دادن نشان عاشقي است

خواستن بي پروريدن فاسقي است

 

به عقيده بنده آدم ميتونه با اصلاح افكار خود كم كم از موضوعات سطحي و مادي جدا و به مراتب بالا تر برسه ، و نهايتا به يك منبع عظيم وكانون اصلي متصل و افكارش رد وبدل شود . آقاي هنري فورد صاحب كارخانه بزرگ اتومبيل سازي فورد در مورد زندگي و كارش ميگويد : "هر طرحي كه به ذهنم ميرسيد رويش تمركز و فكر ميكردم وپس از مدتي جواب اصلي پيدا ميشد .

ايشان گفته من در يك فرصت مناسب و يك وضعيت آرام در ذهنم جلسه اي تشكيل ميدادم كه تمام سازندگان خودرو و دانشمندان در آن حظور داشتند ، من با تبادل نظربا آنها جوابم را ميگرفتم .در اصل من فكرم را به منبع اصلي اتصال ميدادم ." در بعضي از موارد كه تمام مهندسين و طراحان شركت فورد نااميد و با آقاي فورد مخالف بودند ، پس از مدتي با دريافت راه و نقشه اصلي از آقاي فورد با او موافق ميشدند .

در ضمن آقاي فورد هيچ تحصيلات دانشگاهي و آكادميك نداشته اند. به هر حال فكر انسان يك نوع انرژي است ، كه ميتواند به صورت هاي مختلف در آيد .

و اگر همه افكار انسانها به هم متصل شود آنوقت جهان ما رو به پيشرفت و كمال ميرود . بنده معتقدم اگر ناخالصيها ( دروغ ، ريا ، تظاهر ،حسد ،قدرت طلبی ،خودبینی و....) از وجود آدمها پاك شود و تمام افكار مثبت همديگر را تقويت كنند ، جواب خيلي از مسائل پيچيده یا حتی متافيزيك داده خواهد شد .

از طرفي واقعيت جهان هستي هميني است كه ميبينيم ، شايد همه بايد در اين مسير عبور كرده وبا كمك هم خود را به هدف برسانيم . آرزوي من اين است ، بشريت به جايي برسد كه تك تك افراد به فكر تقويت و ياري همديگر باشند ، و در مسير اصلي قدم بردارند .

فكر نميكنم هيچ انساني از روي ميل باطني دست به كار بدي بزند ، چون همه ما آدمها دوست داريم در دنيا خوب باشيم و به كمال برسيم ، بد بودن افراد برميگردد به افكارشان ، شايد خودشان فكر ميكنند همين كارها درست است ولي در اصل با انسانهاي ديگر همخواني ندارد . وقتي به چيزي فكر ميكنيم طرحي خاص ازآن را در ذهن مي آفرينيم و وقتي اين طرح را در قالب كلمات ميريزيم به آن شكل و هويت ميدهيم .

پس نبايد فكري را بر زبان بياوريم مگر اينكه بخواهيم در زندگيمان شكل و تجسم پيدا كند . فكر مثل خاك عميقي است كه تا در آن نظرات و عقايد جديد نكاريم ، به محصول نمي نشيند . فكر مثل باغي است كه هم ميتوان در آن گياه خوب كاشت و هم ميتوان به علفهاي هرز اجازه رويش داد. انسان به وسيله خودش ساخته يا ويران ميشود . در نبرد فكر ، او اسلحه اي ميسازد كه توسط آن خود را به نابودي ميكشد ، و هم چنين ابزاري طرح ريزي ميكند كه با آن آشتي و صلح ودوستي و لذت بهشت گونه اي را ميسازد . نميدونم چطوري مطلب را جمع بندي كنم .

من بر اين باورم ،انسانهايي که افکار سازنده و مثبت دارند در اين جامعه محدودند ولي اين دليل بد بودن يا گمراهي بقيه نيست . ظرفيتها و گنجايش افراد متفاوت است.

تابعد . . . 



:: برچسب‌ها: عشق, پاکبازان,


دو شنبه 18 فروردين 1393
ن : علی

فرشته های نامرد

فرشته هاي نامرد

 

در كودكي هنگامي كه خودم را شناختم وقدرت تفكر يافتم،قوي ترين ، داناترين و...را پدرم مي دانستم ،وقتي به مدرسه رفتم داناترين را معلم مي ديدم.

چه زود گذشت ،روزهايي را كه در دنيا فقط  لحظه هاي خوب و خوش را مي ديدم.

چرا افسوس روزهاي گذشته را مي خوريم ، با وجود اينكه هنوز زنده ايم و همچنان فرصت باقي است؟

مگر ما همان آدم نيستيم ؟ مگر افكارمان كامل نشده ؟ چه چيزي عوض شده كه اوضاع به كام ما نيست ؟

ديگر همه چيز و همه كس را خوب نمي بينيم .

آدمها زماني به نظر ما خوب هستند كه باب ميل ما باشند و منافع ما را تامين كنند، قضاوت ما در مورد افراد به اين برمي گردد.

ولي براستي تكليف چيست؟ اگر كمي فكر كنيم زندگي خيلي پيچيده است.!

مسير كدام است ،به كدام طرف بايد رفت، به چه بايد فكر كرد، كي خوب است و كي بد؟

اصلآ مگر انسان ، اشرف مخلوقات ميتواند بد هم باشد ، انساني كه جايگاهش از فرشته ها هم بالاتر است .! 

وقتي نگاه ميكني مي بيني بعضي چيزها سر جاي خودش نيست ،بعضي آدمها وظيفه اصلي خود را انجام نمي دهند.

 در اينجا دوباره بر مي گرديم به اول بحث ، يعني اين هم قضاوت ماست و مسائل را از زاويه ديد خودمان مي بينيم ، با عوض كردن طرز فكر موضوع هم خود به خود تغيير ميكند.

راستي مدينه فاضله كه مي گويند كجاست ؟

اگر همه انسانها ديگران را خوب در نظر بگيرند ، پس ديگر هيچ بدي وجود ندارد.

وقتي در وجود يكنفر بگرديم و رذالتي را پيدا كنيم ،بايد بدانيم  خودمان هم خالي از اشكال نيستيم .

مرز بين بدي و خوبي كجاست ؟ آيا اصلا ديدن خوبي و درك يك چيز خوب ، بدون وجود بد ممكن ميشود ؟

زيبايي ولطافت يك گل سرخ در كنار خارهاي  تيز و خشن معني پيدا مي كند ، و جالب اينكه به ازاي هر يك گل ، صدها خار وجود دارد.! آيا مي توان گفت نبودن خار بهتر از بودن آن است ؟!

هر چقدر ديد ما كلي تر شود و دنيا وكائنات را مجموعا نگاه كنيم ، بيشتر به نظم وترتيب و وابستگي همه اجزاي عالم به هم پي مي بريم .

اگر در يك شب تاريك به آسمان خيره شويم ، يا فقط به يك گل زيبا توجه كنيم..!

فرض كنيد تا بحال در زندگي يك غروب خورشيد يا يك گل سرخ را نديده بوديم، و يك نفر براي ما از زيبايي و طراوت گل توضيح ميداد .

درك و تصوراين مناظر برايمان راحت نبود ، ولي الآن كه اينها را ديده ايم براحتي از كنارشان ميگذريم .

 بنظر من ماجرا  در مورد همه مسائل زندگي به همين صورت است ، يعني اگر طرز فكر وزاويه ديدمان را عوض كنيم ، خيلي چيزها را زيبا وبه شكل يك معجزه خواهيم ديد.

                              



:: برچسب‌ها: فرشته,


چهار شنبه 14 اسفند 1392
ن : علی

دوست داشتن.قلب

بعضی وقتها باید دوست داشتن را در قلبت نگه داری . . .

همیشه گفتن حرفها نمی تواند آنرا ثابت کند.




پنج شنبه 1 اسفند 1392
ن : علی

شروع كار

سلام

دنيا گرد است و جايي كه به نظر پايان كار ميرسد ،شايد نقطه اي براي شروع باشد.



:: برچسب‌ها: شروع, پايان, نقطه, دنيا, کار,


پنج شنبه 11 مهر 1392
ن : علی

سعدي.سعديا

به جان زنده دلان سعديا كه ملك وجود       نيارزد آنكه دلي را زخود بيازاري

    تا بعد. . .



:: برچسب‌ها: سعدي,


شنبه 28 اسفند 1391
ن : علی

امیدواری



:: برچسب‌ها: امید,


سه شنبه 6 تير 1391
ن : علی

فکر و فرهنگ

سلام
بعضي وقتها افكاري در ذهنم دور ميزند كه نميدانم تا چه حد درست است .
البته اين را هم نميدانم كه درست يا غلط بودن يك فكر را با چه معياري بايد سنجيد.؟
آيا اگر فكر ما با آنچه راعرف جامعه ميناميم هماهنگ نباشد ، اشتباه است؟
آيا اگر مثل گذشتگانمان فكر نكنيم اشتباه است؟
آيا اگر مثل پدر وپدر بزرگمان فكر نكنيم اشتباه است؟
آيا اگر مثل فلان عالم فكر نكنيم اشتباه كرده ايم؟
آيا اگر همانند برادر بزرگمان فكر نكنيم مرتكب اشتباه شده ايم؟
آيا اگر توصيه اي را كه برادر مذهبيمان ميكند جدي نگيريم گناه بزرگي كرده و عذابي در انتظار ماست؟
  ميگويند بايد آنطوري زندگي كرد كه خدا گفته!
من ميگويم برداشت ما از اين حرف چه ميتواند باشد؟
البته مادر دنيا اديان الهي وكتب آسماني داريم ،ولي آيا در حال حاضر ميتوانيم به وضوح و به طور شفاف مسير را صددرصد انتخاب كنيم؟
سوء تفاهم پيش نيايد، نميخواهم خداي نكرده چيزي را زير سوال ببرم يا موضوعي را كتمان كنم ، در اولين جمله ام همچنان كه ديديد همين مسئله را تاكيد كردم ، كه واقعا نميدانم فكرم درست است يانه .
 
    به هر حال ما اگر خود را يك موجود كاملا مستقل وجدا از همه گرايشها و عقيده ها ببينيم ، بعنوان مثال در نظر بگيريد ، بنده در سن چهل سالگي صاف و پاك و بدون هيچ زمينه قبلي وارد اين كره خاكي ميشدم و از الآن بايد يك فكر و روش خوب براي ادامه زندگي پيدا و انتخاب كنم .
به تمام انسانهاي موجود نگاه ميكنم ، به وضعيت فعلي شان ، به فرهنگ و تمدن
گذشته شان ، به سطح زندگي مردم از هر نظر... ( مادي، معنوي، فرهنگي و سياسي )
بالاخره چگونه ميتوانم بگويم فلان ملت از همه بهترند ، و راه درست را يافته اند؟
آيا ميتوان گفت كشور يا مردمي كه داراي رفاه و ثروت خوبي هستند راه درست را انتخاب كرده و آنچنانكه خدا گفته فكر ميكنند؟
آيا ميتوان گفت كشور يا مردمي كه در فقر و نداري زندگي ميكنند ، اشتباه كرده و راه خطا در پيش گرفته اند؟
 
يا موضوع چيز ديگريست ، ما بايد فقط به اعتقاد و نيت افراد توجه كنيم، و انسانها با نيت وعقيده اي كه دارند ارزيابي ميشوند؟
در اين حالت ، اعتقاد و فكر افراد يك منطقه را چگونه بسنجيم؟
وقتي فكر ميكنم ميبينم اعتقاد تك تك افراد ، زندگي شخصيشان و در مجموع زندگي اجتماعي آنها را شكل ميدهد . يعني نميتوانيم بگوييم ما به وضعيت زندگي مردم كاري نداريم ، و مهم اعتقاد است .!
 
   همچنان كه در جوامع مختلف شاهديم ارتباط تنگاتنگي بين فرهنگ و اقتصاد يك كشور وجود دارد ، شايد بتوانيم داستان را به اين صورت بگوييم ، وقتي فرهنگ يك ملت درست شكل بگيرد و به يك جايگاه بالايي برسد ، خود بخود وضعيت اقتصادي هم رو به بهبود ميرود.
 البته در رابطه با اين موضوع ارتباط ميتواند دو طرفه باشد ، يعني ممكن است وجود ثروت هم باعث پيشبرد و ارتقاي فرهنگ شود .



شنبه 6 خرداد 1391
ن : علی

تفکر

 

 

 

سلام دوستان عزیز

 

تفکر بالاترین مراتب عبادت است.

    تابعد ...